می نویسم، می نویسم از تو
تا تن کاغذ من جا دارد
با تو از حادثه ها خواهم گفت
گریه این گریه اگر بگذارد
با تو از روز ازل خواهم گفت
فتح معراج غزل کافی نیست
با تو از اوج غزل خواهم گفت
می نویسم همه ی هق هق تنهایی را
تا تو از هیچ، به آرامش دریا برسی
تا تو در همهمه همراه سکوتم باشی
به حریم خلوت عشق تو تنها برسی
می نویسم می نویسم از تو
تا تن کاغذ من جا دارد…
مینویسم همه ی با تو نبودن ها را
تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببری
تا تو تکیه گاه امن خستگی هام باشی
تا مرا باز به دیدار خود من ببری
می نویسم می نویسم از تو
تا تن کاغذ من جا دارد.