سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عشق من
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||  Atom  ||
فشن

یه عاشق ::چهارشنبه 86/2/12 ساعت 3:43 صبح

Business



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی

    یه عاشق ::چهارشنبه 86/2/12 ساعت 3:43 صبح

    مث اون موج صبوری که وفاداره به دریا
    تو مهی مثل حقیقت مهربونی مث رویا
    چه قدر تازه و پکی مث یاسای تو باغچه
    مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه
    تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر
    مث اون حرفی که ناگفته می مونه دم آخر
    تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر
    تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر
    مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته
    مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته
    مث اون مهمون خوبی که میآد آخر هفته
    مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته
     مث پاییزی ولیکن پری از گل های پونه
    مث اون قولی که دادی گفتی یادش نمی مونه
    تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون
    تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون
    تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه
    مث چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه
    چشمه ی چشمای نازت مث اشک من زلاله
    مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله
    یک روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
    توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره
    تو یه عمر می درخشی تو یه قاب عکس خالی
    اما من چشمام رو دوختم به گلای سرخ قالی
    تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا
    بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها
    تو مث دفتر مشقم پر خطای عجیبی
    مث شاگردای اول کمی مغرور و نجیبی
    دل تو یه آسمونه دل تنگ من زمینی
    می دونم عوض نمی شی تو خودت گفتی همینی
    تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه
    التماسش می کنی که بمون اون میگشه نمیشه
    مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت
    مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت
    مث نذر بچه هایی مث التماس گلدون
    مث ابتدای راهی مث اینه مث شمعدون
    مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی
    حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
    پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما
    دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا
    بیا مثل اون کسی شو که یه شب قصد سفر کرد
    دید یارش داره میمیره موند ش و صرف نظر کرد



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    می ترسم

    یه عاشق ::چهارشنبه 86/2/12 ساعت 3:43 صبح

    چیزی شبیه دریا
    چیزی شبیه آتش
    شبیه چشمان تو
    وقتی آهسته از لای سکوتی سبز نگاهم می کنی
    واژه ای
    کبوتری
    دریایی
    و یا شاید ستاره ی کوچک سبزی
    درون من زاده می شود
    واژه ای که احتمالا تمام پاییز تو را بابا صدا می کند
    واژه ای ساده و آسوده
    که پیله ی پروانگی اش را مو به مو برایت تعریف می کند
    حالا بیا به دوشنبه ی من
    کنار پنجره ای از اضطراب باران و خیابان
    و زمستانی از کودک و کبوتر و برف
    که نمی داند تکلیف این همه آدم برفی که در حوالی خوابش پرسه می زنند چیست
    یاد آن جمعه ی خلوت از جنس بوسه افتادم
    همان جمعه
    که آوازی سپید از آسمان بارید
    می ترسم ، ستاره ی سبز من
    از آدم برفی های عریان
    که به نگاه معطر ما
    حسودی می کنند
    از سایه های بی پروا
    حتی از پررنگی چای
    و بی رنگی برف و ترانه
    صدای گریه ی جوجه ای می آید
    که رؤیای سه شنبه را
    روی برف ها پیدا نمی کند
    ساعتم قارقار می کند
    کلاغ روی آنتن خانه ی همسایه
    تیک تاک سر می دهد
    می ترسم
    دیگر نگو چرا
    شاید از نبودن کسی مثل تو
    شاید از بودن تو
    در آخرین دقیقه ی
    علاقه و اقاقی
    شاید از واژه ای که درونم زاده شده
    می ترسم
    با آن که می دانم
    قد همان صبح جمعه ی آخر دی ماه
    دوستم داری ...

  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    یه عاشق ::چهارشنبه 86/2/12 ساعت 3:43 صبح

    5032

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    دوستت دارم

    یه عاشق ::چهارشنبه 86/2/12 ساعت 3:43 صبح

    (¯`·. W W W . S A L I J O O N . I R .·´¯)
     
    خودم را ساخته ام تا بگویم آنچه را باخته ام ، فراموش کرده ام . زندگی ام را به پای کسی گذاشتم که دوستش می داشتم ولی او هیچ وقت مرا دوست نداشت و چگونه دوستش بدارم آگاه از این که هرگز برایش اهمیتی ندارم ، به او حق می دهم شاید او هم مانند من یکی را دوست داشته است... حال از خود می پرسم : او را برای همیشه دوست خواهم داشت؟ افسوس که چنین نخواهد بود! او را فراموش کرده ام . من زمانی به خود نگریستم که دیگر سینه ام شکافته ، قلبم فسرده و روحم سپرده شده بود . باید صبر می کردم تا زخم سینه ام با نمک خوب شود ، با قلبم چه کار می کردم برای گرم شدن در آفتاب گذاشتمش اما آتش گرفت ، چاره ای نداشتم نیمی از خاکستر قلب سوخته ام را به آب و نیم دیگر را به خاک سپردم و به یادم ماند که روحم ، روحم ، روح من هیچ موقع ، هیچ وقت و هیچ زمانی از او جدا نشد . یادگار او سوالی است بی انتها : آیا صبر کنم بر او که بر من صبر نکرد ؟


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته های دیگران()

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    از تو
    عشق
    آرزوی من خوشبختی توست
    عادت
    نمیدونم
    عشق
    تا پای جون دوستت دارم
    فاصله ها
    وسوسه ی خواب
    [عناوین آرشیوشده]

    About Us!
    عشق من
    یه عاشق
    Link to Us!

    عشق من

    Hit
    مجوع بازدیدها: 139367 بازدید

    امروز: 58 بازدید

    دیروز: 3 بازدید

    Notes subjects


    عشق[12] . غصه[3] . دوری[3] . خاطرات[2] . تنهایی[2] . دوستت دارم[2] . فصل عشق . فقط به من اشاره کن . من نیازم تو رو هر روز دیدنه . می روم با دلی پر از انتظار . ندای عشق . همزبون . همیشه . وقتی دل تنگ شدی . یادمان باشد . کاش . تو . تو رو . تو سکوت لحظه هام ببین چه غوغایی میشه . تو نباشی . چشمان تو . خداحافظ . دعا . دوست دارم . ؛توفقط فقط مثل خودتی؛ . از تو . بـــــاورم کــــن . برای قلب من . به او بگویید دوستش دارم . پر پرواز من و ازم نگیر . پرواز . تنهام نذار .

    Archive


    شعر
    تابستان 1386
    بهار 1386
    بهار 1388
    پاییز 1386

    links
    یادداشتها و برداشتها
    عشق من

    LOGO LISTS




    Submit mail

     


    جدیدترین کد آهنگ